یک دانشجو

دست نوشته ها و روز نوشته ها

یک دانشجو

دست نوشته ها و روز نوشته ها

اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین

امروز يكشنبه, ۱ مهر ۱۴۰۳، ۰۱:۴۹ ب.ظ می باشد

علی اصغر سلطانپور

دانش آموخته و فارغ التحصیل مدیریت

یک دانشجو

نون والقلم و ما یسطرون
نون سوگند به قلم و آنچه می نویسند
هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی
این از بخشش پروردگار من است
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان است

۵۱۵ مطلب با موضوع «یک دانشجو می نویسد» ثبت شده است

سلام بر دوست ها ،جانها، صفا ها ، انسان ها ، ماه ها ، روزها ، شب ها ، گذشته و حال و آینده ها

اول از همه آغاز امامت صاحب الزمان و منجی عالم بشریت و بقیه الله الاعظم و امام زمان

حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را بر همه دوستان و شیعیان و منتظران آن

حضرت تبریک عرض می کنم.

و دوم اینکه یلداتون مبارک و امیدوارم شب یلدای شاد و باعشق و حالی داشته باشید و شب یلدای ناز و

پر سروری برای تک تک دوستانم آرزو دارم.

هر چند دوست داشتم یک مطلب تاپ براتون بنویسم هر چقدر زور زدم نتونستم و اکتفا کردم به این

چند واژه که در کنار هم چیدم و مونتاژشون کردم مثلا شده نوشته

شب یلدا ، هزاران شب از این شب ها

مبارک و مبارک و مبارک بادا بادا بادا

همه در شادی و شادا شادا شادا مبارک بادا

شب شاد است و تو هم شاد باش

شب شور است و تو هم در شور باش

شب عشق و سرور است و تو هم باعشق و سرور باش

۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۰۹:۱۸

خاله زری و خاله زیور

دوس داشتند زر و زیور

خاله زیور رفت به خونه دیگری

دید خیلی زر و زیوری

بهر زر صحبت آغاز شد

درِ تهمت و غیبت به روشان باز شد

زر براشان حرص و آز شد

کمی بیشتر از آز ، غم ساز شد

۱۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۴ ، ۱۰:۰۴

من و دلنوشته هایم و دلتنگی هایم و قلمم و دوستانم باهم دوستیم

و سالهاست ما در این دنیای دون غریبیم.

حق و حقوق

میکروفون و بوق

حقوق بشر

بشر در دردسر

دنیا و آخرت

ذلت و عزت

گفتمان علمی

مباحث کلی

دنیای سیاسی

مردان اجتماعی

اقتصاد فراموش

کمی مشکل روش

ظالم و مظلوم

مظلوم محکوم

۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۴ ، ۲۳:۱۹

ائله سنسیز ائله سنسیز(شدیدا بی تو شدیدا بی تو)

روزگاریم خراب اولدی(روزگارم خراب شد)

ائله گلدی بله گتدی(آنجوری آمد و اینجوری رفت)

آرزولاریم سراب اولدی(آرزوهایم سراب شد)

***

ائله یاندیم حسرتینده(شدیدا سوختم در حسرت تو )

 سنی بیرده گورمدیم من(تو را بار دیگر ندیدم من)

ائله قالدیم یانا یانا(ماندم شدیدا سوزان سوزان)

اوز الیمین امگیندن(از دستاورد دست خودم)

۱۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۹

دور می شوم دور و دور

از دور می بینم می شنوم می خوانم می نویسم

زندگی می کنم

خیالاتی می شوم

توهم می زنم

کوهی از مشکلات را می بینم که در مقابل من و تو

ما شما ایشان خودنمایی می کند

زندگی می کنم و عاشق می شوم به زور

خاطرم آزرده می شود از نزدیک از دور

۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۴ ، ۲۳:۱۲

عاشق اولموشدوم بی یاره(عاشق شده بودم به یاری)

اوز قویدی آیری بیر دیاره(سفر کرد به دیگر دیاری)

لب لری دی غنچه کیمین(لب هایش مانند غنچه)

گوزلریدی قاره قاره(چشمانش مشکی مشکی)

***

قاش لاری دی چون کمانی(ابروهایش کمانی بود)

ایلدی عشقیم کمانی(عشقم را کمانی(برگرداندن) کرد)

اتدی چون منی روانی(مرا چون روانی کرد)

عشقیمین جوابی هانی (جواب عشقم کجاست)

***

آیریشیندان آغلادیم من(من از جدائیش گریه کردم)

سینه می کی داغلادیم من(سینه ام را داغدار کردم)

اونی چوخ هارایلادیم من(او را بسیار صدا کردم)

الدن وردیم یار باصفانی(یار باصفایی را از دست دادم)

هدر اولدی عمرومون جوانی(جوانی عمرم بدون او هدر شد)

۱۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۴ ، ۲۲:۴۱

فرموده حضـــــرت رهبــر و مـــولا و امـــام ما

بمــــب هستــه ای جایگاهی ندارد در مـــــرام ما

اما خیلی ها هــــزاران بمـــــب هستــــه ای دارند

که قـــــــدرت های بـــــزرگ با آنها کاری ندارند

مــــردم دنیا از دســــت این قــــــدرت ها بیزارند

چونکـــه آنها عامـــل جنــــگ و کشتار و بیمارند

هـــر از گاهـــی آقایـــــــون پریزیدنتهـای آمریکا

یک چند تهمــــت و افتـــــــرایی می زنند بـــه ما

کـــه ایــــران دنبــــال بمـــــــب هستــــــــه ایست!

ولی نمی گویندآمریکا کاربــر بمــــب هسته ایست

کشورها، حــرف حـــق را قبـــول نمی کنند چرا؟

بمباران شیمیایی ایـران و ناکـازاکی و حلبـچه را

۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۳ آذر ۹۴ ، ۰۸:۴۴

این نوشته هیچ ربطی به شایعاتی که در مورد علوم انسانی می شنویم ندارد و صرفا دلنوشته ای است

از طرف من که علوم انسانی خوانده ام.

ای علوم انسانی

امید است که تو بیکس و تنها نمانی

ای شاه علم ها

بسی زیاد شد بر تو ظلم ها

تو خیلی غریبی

تو خیلی تنهایی

تو خیلی بی حبیبی

یا حبیبی

سالهاست

نام تو بر بچه ها نا آشناست

دیگر هیچ بچه ای بر خواندن تو میلی ندارد

اگر دارد هم عشق خیلی ندارد

۱۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۴ ، ۰۸:۴۷

ای دلم دانی که من تو را دوست دارم و برای تو درس خواندم و برای تو تلاش کردم

و به خاطر تو خیلی اذیتها کشیدم و به خاطر تو دنبال کار رفتم و حتی به کمتر از

خودم ها التماس کردم که تو خوش زندگی کنی اما نشد ولی این را بدان که من دیگر

کاره ای نیستم چون برای من هم کسانی تصمیم می گیرند که هر تصمیم می گیرند به

جز تصمیم بر من پس خاموش باش پس لطفا خفه شو و چند صباحی هم خفه خون بگیر

که صبح امید مرگ من و تو هم نزدیک است البته که من و تو خیلی وقت است که در

حال مردنیم و دیگران در حال نظاره کردن بر مرگ من و تو هستند و یکی از مهیج ترین

تفریحشان دیدن شکستن من و توست بشکن و بشکنم تا از شکستن ما دلهایی شاد گردد

که از دست آنها این هم بر نمی آید.

22 آذر ماه 1394

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۴ ، ۰۱:۲۳

ܓبوی یـــــــــار و بوی دلبر آید

ܓبــــوی مُشک و بوی عنبر آید

ܓبه مـا هم نشاط و خوشی شاید

ܓغــم و غصـــه گر بر سر آید

19 آذرماه 1394 آذربایجان

۱۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۴ ، ۰۹:۴۸

تمامي حقوق وب برای يک دانشجو محفوظ است

هرگونه کپی برداری از مطالب ممنوع است