گولیله بولبول

داغدا چیخمیشدی گول

اوستونده اوخوردی بولبول

عشق

سلام دوستان گلم ، محبت تقدیمتان ، عشق نصیبتان

در این پست دو شعر یکی کوتاه و یکی قسمتی از نوشته براتون نوشتم

نامه عاشقانه منظوم

من که گفتم ایــــن همه ناز نکن  با من سخـــن از عاشقی باز نکن

حالا که کــــــــردی تو کار خویش   دیگری را با عشقت هم آواز نکن

حسین شهید نماز

ܓ✿حسین کربلاده آلدی دست نمازین
ܓ✿میان جنگـــــده ادا اتـــــدی نمازین

حسین جان

ای اولان کرب و بلاده جدینیـــن دینینــه قــــــــوربـان
ذیکر دییوب دم به دم بیز آغلاروخ غمینــــده هــــرآن

سحر آمد

شب به ســـر شد و سحــر آمد   خورشید بتابیــد و روز دگر آمد

روز بی فکر جز مکررات نه   خوشا آنکــــه با اندیشه بتر[1] آمد  

---

[1] بهتر

همه عالم یک وجود است

همه عالم سراسر یک وجود است   که هر کس ذره ای از این وجود است

گر دچار مشکل گردد در آن ذره ای   مشکل از آن کل عالم وجــــود است

دنیا

این دنیــــا پیچ در پیچ است  که هر کس گرفتار یه پیچ است
با همه زرق و برقش دنیـــا   در آخر ســـر هیچ و هیچ است

گیسوی تو

دوست دارم بگیرم آن زلف و گیسوی تو   ببویم آن موی خوش رنگ و بوی تو

کدامین مشک را بویم تا بگیـــــــرم ز آن   عطر گیسوی خوش عطر و بوی تــو

ستاره ی فروغ من

ای ستاره ی فروغ من، چرا از آسمان نیامدی   شعرم پر از تنهایی است، چرا تو مهمان نیامدی

منتظر بازتاب اندیشه توام، که باز بتابد بر ما   چرا لحظــــه ای دیگر، با فروغ و تابان نیامدی