نامه عاشقانه منظوم
من که گفتم ایــــن همه ناز نکن با من سخـــن از عاشقی باز نکن
حالا که کــــــــردی تو کار خویش دیگری را با عشقت هم آواز نکن
****
وقتی جزوه از من می خواستی چرا آنقدر خــــود را می آراستی
آرایش پیش تـــــــــــو حقیر است از بس که تـــــــــو ماه و زیباستی
***
یکی را دوست داشتم به اسم پری که در شهرمون بود زیباترین دختری
به سختی خواستگاری نمــودم ز او جواب داد که من خواهم از تو بهتری
لحظه های عاشقانه در 1394/8/12