مظلومیت خدا

چقدر مظلوم است خدا

که هرکسی ز بی تدبیری

نمی تواند درست انجام دهد

امور و کاری

فورا گناه بی تدبیریش را

به گردن تقدیر خدا می اندازد

این است عاقبت مهربانی خدا

که روبرو می شود با بی مهری ما

1 بهمن ماه 1394

ته قصه ، غصه

آهای آهای مَردُمون

حرفی دارم براتون

خوبه حال و احوالتون

یه دست زنین برامون

شروع شه قصه هامون

قصه ی غصه هامون

یکی بود یکی نبود

غیر خدا هیچ کی نبود

در سرزمین گل و بُستون

بود کلیدی در رستم دستون

من هم عاشقم

من هم عاشقم و عاشق بودن جرم نیست

من هم عاشقم و تو هم عاشقی و این بحث رد و بدل شد

بین من و تو و حالا ببینید کدام یک عاشق خوبی هستیم

صد در صد من (خنده)

تو پیچش مــــــــو بینی و مـــــــن خـــــــلق و خــو

تو از خـــود گـــــــــویی و مــــــن ز اخــــــلاق او

تو از بـــــودنت گـــــویی و مـــــن از انتظار دیدن

تو از رسیــــدنت گـــــــویی و مـــــن از نا رسیدن

تو از قهــــــرهاش گــــــویی و مــــــــن از آشتیش

تو از دروغ هاش گــــــویی و مــــــن از راستیش

تو از ثــــــــــروتش گــــویی و مــــــن از حکمتش

تو از نامهربانیش گویی و مـــن از مهر بی منتش

30 دی ماه 1394

به نام خدا و به کام بعضیا

خداوند خالق و حاکم جهان فعلا در حاشیه است

به نام خداست به کام بعضیا

ما در زمانی به سر می بریم که بت پرستی منسوخ شده است

اما بت پرستی لباس تجدد به تن کرده است

یکی پول پرست

یکی مقام پرست

یکی برج پرست

یکی انسان پرست

یکی شهرت پرست

یکی خود پرست

یکی شهوت پرست

و ...

زمانه به نام خداست و به کام بعضیا

خداوند در قرآن می فرماید:

ای بنده ی من هر آنچه به تو بخشیده ایم از آن انفاق کن

حالا بنده اش هر آنچه خداوند به همه بندگانش بخشیده هم انفاق نمی کند

من رفته رفته در تاریخ گم می شوم

یادمه

آن رود های خروشان

چشمه های جوشان

سحر های خروس خوان

صبح و نماز و اذان

بلبل های آواز خوان

گل های معطر

رنگا و رنگ

بهارهای سبز و قشنگ

گیاهان پر غنچه

خنده های بچه

آدم های شاد

شهرهای آسمان آبی

دِه های آباد

دل های آرام

شکلات تلخ مجازی

کار ما به جاهایی رسیده

که شاهان دوران آن را ندیده

طعم تلخ زندگی را چشیده

جز مجازی دنیایی ندیده

هر کسی تبلت و گوشی به دست

کنج خانه سرد و خاموش نشست

مادر از دیدن فرزند شد که محروم

فرزند دنبال معشوقه در چین و روم

عصر ما عصر لایک و انتشار

بی خیال ازدواج و اقتصاد و اشتغال

وعده های غذا در پشت میز کامی

لذیذ است و می دهد شادکامی

جامعه منهای اقتصاد

وقتی جامعه ای

منهای اقتصاد شود

بر آن جامعه

بعلاوه شود

بداخلاقی

دزدی

ناهنجاری

فحشاء

منکرات

ده به توان اعداد کوچکتر از خودش

ای ده

تو برای صد ، هزار و ... شدن

به توانهایی چون دو ، سه و بقیه اعداد کوچکتر از خود

نیاز داری

پس مغرور مباش

و روزی که عدد بزرگی شدی

برای عدالت ورزیدن

برای ریز شدن

برای تقسیم شدن

برای شریک شدن

رادیکال در رادیکال شو^{جذر تو در تو}

تا تو آنقدر کوچک شوی

که همگان تو را بیابند

توهم عشق

بین بـودن و نبـودن

                فاصـــله ایست

                        به انــــدازه توهم

                                 که خیال مـــی بافد

                                            از عاشق بـــودن

                                                        از دل ربـــودن

                                                               از دلبـــری کردن

                                                                            از دلبـــر بودن

23 دی ماه 1394

یک شعر ضد زور گویی اندر احوالات مگس

بود در خانه یک فروند مگس

که وز وز می کرد با هوس^میل

تا خُورَد از غذاهای لذیذ

این دوست گرامی و عزیز

مگس کُش را چون پروندم

این زورگو را به جایش نشوندم

عذاب وجدان گرفتم همین حالا

چرا زدم مگس ، خلق خدا را

چونکه فهمیدم بین ما و او فرقی نیس^نیست

وقتی که خالق هر دومان یکیس^یکیست