شکلات تلخ مجازی
کار ما به جاهایی رسیده
که شاهان دوران آن را ندیده
طعم تلخ زندگی را چشیده
جز مجازی دنیایی ندیده
هر کسی تبلت و گوشی به دست
کنج خانه سرد و خاموش نشست
مادر از دیدن فرزند شد که محروم
فرزند دنبال معشوقه در چین و روم
عصر ما عصر لایک و انتشار
بی خیال ازدواج و اقتصاد و اشتغال
وعده های غذا در پشت میز کامی
لذیذ است و می دهد شادکامی
شد عجب دور و عجب زمانی
ز خود بیگانه و دنبال این و آنی
در شبکه های اجتماعی
هی تولید شود بیمار روانی
مطلب مسموم را گر بخوانی
نه جسمی بماند و نه جانی
سال هاست این اتفاق افتاده است
خیلیا بر مجازی قربانی داده است
گرفته از طلاق و نزاع و خودکشی
تا غم و غصه و بی حالی و ناخوشی
اعتیاد نتی هست قاتل زندگی
اولش خوشی و آخرش شرمندگی
نه شکوفایی ماند و نه بالندگی
وقتی که مجازی شد زندگی
دار و ندارمان هزاران دوست خیالی
زندگی رفت و درس رفت و جیب خالی
بچه ای که همیشه می گرفت بیست
حالا به خاطر نمره دو، خیلی گریست
علتش قطعا وهم و خیال پردازیست
حقیقی رها کرد و مجازی بزیست
**************************************
غریبه شد با خواهر و برادر و مامان و بابا
دایی و خاله و عمه و همسایه و جدّ و آبا
درد و دل را باید بر خانواده بگفت
حرف دل را باید ز خانواده شنفت
باید روز زندگی کرد و شب بخفت
تا پیش نیاد در درس و زندگی اُفت
بازی و نت هم با برنامه باید
بی برنامگی اُفت در زندگی زاید
باید ساعتی معین در مجازی بود
بعد رها کرده زندگی را طی نمود
24 دی ماه 1394
نویسنده: علی اصغر.س