اگر خواهی حکومت بماند پایدار ملت را گرسنه و بی سوادش بدار
کزین فکر شاهان بهره جستند تابمانند مصون از شعور روزگار
اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین
اگر خواهی حکومت بماند پایدار ملت را گرسنه و بی سوادش بدار
کزین فکر شاهان بهره جستند تابمانند مصون از شعور روزگار
خدا را خدا را در مورد مستضعفان بیچاره و تهیدست و گرفتار و ناتوان
راهـــــــی ندارند برای امرار معاش هم مفری از گرفتاری های جهــــــان
مردی بود صاحب باغ و بستان باغ پر از میوه و گل همچو گلستان
چون که باغش پر از میوه بود در باغش را محکم بست و قفلش نمود
بشنو از این دل شکسته چون شکایت می کند از بی وفایی های این زمان حکایت می کند
من به دروغین امیدها دل بسته بودم چون به عهد طرف دلخوش و رسته بودم
از دیروز با تو بودم که تو فردای منی
و این هم فردای من تنها و بی تو
مردی بود مشغول بر تجارت که بر جمع مال کرده بود عادت
از این دنیا نصیبش فقط پول بود که بر جمع اموال مشغول بود
یکی دیدم مرد عالم بر معاش و معاد که بر من یکی چند تا پند گران قیمه داد
گر خواهی سرت باشد در این دنیا سلامت حرف بیهوده نگو که آرد برایت ندامت
این روزها گوش ما حرف حق را خواستار نیست اندر این دوران مظلوم و بیکس را جز خدا یار نیست
سالها دنبال عدل و حقیقت گشتیم ما ولی در نهایت دیدیم عدل و حقیقت را کسی بر کسی بدهکار نیست
عمر گرانمایه بر قیمت دون بطلان و هدر نکن وین در پر بها را با دون پایه ها به سر نکن
بار عمرت سعادت است و خیر و نیکی پس با همنشنینی با بدان خود را بی بار و بر نکن
تمامي حقوق وب برای يک دانشجو محفوظ است
هرگونه کپی برداری از مطالب ممنوع است