یک دانشجو

دست نوشته ها و روز نوشته ها

یک دانشجو

دست نوشته ها و روز نوشته ها

اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین

امروز جمعه, ۲ آذر ۱۴۰۳، ۱۲:۱۴ ب.ظ می باشد

علی اصغر سلطانپور

دانش آموخته و فارغ التحصیل مدیریت

یک دانشجو

نون والقلم و ما یسطرون
نون سوگند به قلم و آنچه می نویسند
هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی
این از بخشش پروردگار من است
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان است

n امین دفتر شعر من

چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۳۷ ق.ظ

دفتـــــــــرم،من نویسم  تو را
تا کــــه مانی زِ من یادگاری
بعــــــــــــد از مـــــــــرگ من
خوانند مردمــــان روزگاری
20 دی ماه 1394 آذربایجان


ورژن اصلاح شده شعر (لبخند)
ای دفترم ، می نویسم تو را
تا کــه مانی زِ من یادگاری
بعد از مرگ من خوانده شوی
توسط دیگران در روزگاری

دلنوشته:
وقتی به افق ها نگاه می کنم از دیدن مشکلات نزدیک ترین ها غافل هستم
و وقتی به نزدیک ها نگاه می کنم ، افق ها را از دست می دهم پس تصمیم
گرفتم همیشه دور و نزدیک را مشغول تماشا گردم و همه جا را ببینم و از
هیچ کدام غافل نباشم.
نوشته شده در پاییز 94 آذربایجان
ارسال شده در زمستان 94
نویسنده: علی اصغر


کاربر گرامی اگر تمام یا قسمتی از این مطلب را مغایر با قانون می دانید لطفا از طریق تماس با ما به مدیریت گزارش نمایید

نظرات  (۲۶)

(لبخند)
علی اصغر:
متشکرم
(لبخند)
شاد و زنده مانی
سلام
من پسری ۱۵ساله هستم میخوام بدونم شما چه طور به شعرعلاقه مند شدید
علی اصغر:
سلام
من به شعر علاقه مند نیستم
شعر برای من حکم ابزار دارد
سلام دکتر
در دانشگاه کم پیدایی
علی اصغر:
سلام
به به حسین جان
نه عزیزم من هستم ، شما به ریز ها اهمیت نمی دین
(لبخند)
:)
علی اصغر:
:)
متشکرم
اینجا ایران است باصدای محدثه 
هنوز زنده ام تا ببینم بعد چی میشه
علی اصغر:
خدا رو شکر
ان شاء الله همیشه شاد و زنده باشی
شاعر آذری دوست دارم
حتی اگر شعر نفهمم
خواستی بیا کم شعر بخوان 

علی اصغر:
متشکرم
از لطفتون سپاسگذارم
۲۰ دی ۹۴ ، ۲۲:۱۷ خانومی ...
دفتر تون و خودکارتون سبز هستن . من رنگ سبز رو خیلی دوست دارم ^-^
علی اصغر:
آره
عاشق رنگ سبز هستم
سبز رنگ دلنشینی هست
چـــــــــــــــــــــــــــــــــه تمـیز o____0
من یه دفتر دارم بعضی وقتا یه چیزایی توش می نویسم.....انقدر بهم ریخته اس که سر و تهش رو نمی تونی تشخیص بدی
علی اصغر:
متشکرم
شما لطف دارید
(لبخند)
یک خود تعریفی
من در نگهداشتن کتاب و دفتر خیلی سلیقه دارم
یه چیز بگم شاید باورتون نشه از سال سوم ابتدایی
تا الان کتابهایم هستند و تازه که داشتم کتاب های
ابتداییم رو مرور می کردم باور کنین خیلی تمیز و تازه
بودند و همیشه برای کتاب های سال اول و دوم ابتداییم
غصه می خورم ، آخه من خیلی کودک تشریف دارم(گریه)

خدا عمرتون بده
موفق باشید و سلامت
قلمتونم همیشهــــــ سبــــــــز :)))
علی اصغر:
متشکرم
شما هم موفق و پیروز باشید
(لبخند)
۲۰ دی ۹۴ ، ۱۹:۳۴ بــــــانـــو شـــــیــــطــــــونه
عزیزم استاد جونم nامین دفتر مبارک(شیطون)
علی اصغر:
متشکرم خواهر مهربونم
ان شاء الله همیشه شاد و موفق باشید
(لبخند)
۲۰ دی ۹۴ ، ۱۹:۲۵ nafas 📷🚬🎧🎨
شعراتون پر از احساسه امیدوارم در اینده موفق شےن و از استعدادتون بهره بگیرین😊
علی اصغر:
متشکرم
امیدوارم ان شاء الله هممون موفق بشیم و از استعدادهامون بهره مند شویم
(لبخند)
۲۰ دی ۹۴ ، ۱۵:۲۵ پرواز سپید
از دور و بریا غافل نشید نزدیک ها مهمترن!
علی اصغر:
کاملا موافقم
همین الان باید برم دیدار خواهر خانم ها
۲۰ دی ۹۴ ، ۱۳:۳۲ ...ما شیعه ها ...
فونت مطلب زشته
هرچند مثبت دادم.
علی اصغر:
نمی دونم
به هر حال شرمنده
لطف کردین و سپاسگذارم
۲۰ دی ۹۴ ، ۱۳:۲۶ 😎😎😎BAHAR 😎😎😎
موفق باشید :)
ساغول و یاشا و این صحبتا :)
علی اصغر:
تشکر ادیرم :)
سیزیده چوخ چوخ یاشییب و ساغولاسوز :)

چه جالب من دوتا ازین دفترا دارم:)
علی اصغر:
عالیست
ان شاء الله موفق باشید
(لبخند)
چه تمیز شعر مینویسید،آفرین:)
منم از اوم خودگار سبزا دارم،ولی یا نمینویسه یا داره جوهر پس میده!!
علی اصغر:
متشکرم (لبخند)
حتما از این خودکار است چون مال من خیلی خوب می نویسد

تودوران دبستان یه معلم داشتیم هر کی رو
میخواست صدا کنه اسمشو میگفت بعد میگفت زنده ای؟؟؟؟؟
اون موقع نمیفهمیدم 
حالا دارم فکر میکنم میگم شاید نوعی احوالپرسی بوده؟؟؟
نظر تو چیه؟؟؟؟
خخخخ
علی اصغر:
آره من فعلا زنده ام و زندگیم هم باهمه مشکلات خوب است
(خنده)
خوب می خواست بدونه فرد مورد نظر زنده است یا نه
همونی که مثلا ما می گیم
خوبین؟
محدثه تو هم زنده ای؟
(خنده)
ان شاالله همیشه موفق و شاد باشید 
علی اصغر:
متشکرم
ان شاء الله شما هم شاد و موفق باشید
۲۰ دی ۹۴ ، ۱۱:۰۵ دانشنامه دفاعی
پست جدید:
همین الان از وزارت جنگ و آشوب با بنده تماس گرفتند و گفتند این تصویر ارزشمند می‌تواند پاسخ بسیاری از سوالات ما را در مورد نحوه‌ی آدم‌کشی اجدادمان به ما بدهد.
متن پیام وزارت جنگ و آشوب:
جناب آقای نویسنده پانصد و پنجاه سال آینده؛ نظر به اینکه در تصویر ارائه شده توسط شما؛ ماشه‌ی این سلاح [همان جسم مخوف استوانه‌ای] در کنار سلاح دیده شده؛ این دفتر الکترونیکی ارزش بسیاری از نظر تحقیقاتی برای ما پیدا کرده است. چهار ربات و شش نیروی زبده کماندویی می‌فرستیم تا کتاب مزبور را با کتک از شما بگیرند.
امضاء: وزیر جنگ و آشوب
علی اصغر:
عمو من تا فردا با کتابم باید فرار کنم
(خنده)
۲۰ دی ۹۴ ، ۱۱:۰۰ دانشنامه دفاعی
خواننده‌ای از پانصد و شصت سال بعد برای خوانندگان جتلاگش (وبلاگش)
امروز یک دفتر الکترونیکی را در بخش‌های باستانی استان آذربایجان پیدا کردم
این دفتر مربوط به شاعر مردمی و محبوب باستان، مشهدی حاج دکتر استاد علی اصغر معروف به یک دانشجو است. این کشف بزرگ بنده را بر آن داشت تا بیشتر در مورد این شاعر محبوب تحقیق کنم. علی اصغر که از سوی منتقدانش به «دانشجوی مرموز» و «دکترِ مشکوک» معروف بود عادات و رفتار جالبی داشته که شاید در آن برهه از تاریخ در میان اجداد ما رسم بوده است.
می‌توانم به جرات بگویم با بررسی نوشتار دفتر یافت شده به کشف عادات جالبی از پیشینیان خود رسیدم.
مردم آن دوران یک شاعری داشتند به نام علی اصغر که دوست نداشت شعرهایش را چاپ کند و فقط آنها را یک صفحه‌ی عجیب که ظاهرن مردم آن زمانه آن را وبلاگ می‌نامیدند به اشتراک می‌گذاشته؛ امروز فکر می‌کنم اگر اجداد ما می‌دانستند این علی اصغر یک روز شاعر بزرگ ملی ایران لقب خواهد گرفت آنقدر از سر و کولش بالا می‌رفتند که منشوری شوند.
همچنین در این دفتر الکترونیکی شواهد جالبی از ارتباط تنگاتنگ با عناصر نامطلوبی همچون عمو دانشنامه دفاعی معروف به عمو یاور و یاور مخوف بودم. این ارتباط از آنجا برایم جالب بود که یاور مخوف،‌ دیکتاتور و جنایتکار جنگی بدنام تاریخ و جمعی از فرماندهان ارشد وی مانند مرجان، معروف به بانوی نا آرام (راننده تانکی که نیمی از لشگر خودی و تمام ساکنان آنکارا را زیر گرفت) و زهرا، شکنجه گر معروف که اردوغان را داخل زودپز پخت به دست آوردم. از اسناد به دست آمده می‌توان به جرات گفت که یاور مخوف و فرمانده‌هان سپاهش جزء تحسین کنندگان علی اصغر بوده‌اند. در یکی از قسمت‌های این دفتر پا ورقی‌هایی به چشم می‌خورد که ظن دست داشتن علی اصغر در جنایات عموی دیوانه را بیشتر می‌کند.
یکی از اشعار علی اصغر در مطلع این دفتر آمده بود. شاید بعد از پانصد سال ما نخستین مردمی هستیم که این شعر گمشده را می‌خوانیم:
دفتـــــــــرم،من نویسم  تو را
تا کــــه مانی زِ من یادگاری
بعــــــــــــد از مـــــــــرگ من
خوانند مردمــــان روزگاری
20 دی ماه 1394 آذربایجان
در بالای این شعی تصویری از همان شیئ ناشناس که در کتیبه‌های باستان وجود دارد به چشم می‌خورد. یک جسم چهار گوش که از وسط باز می‌شده است.
پی‌نوشت: محققان و تاریخ شناسان عصر حاضر معتقدند این شئی یک سلاح سری بوده است و عده‌ای هم می‌گویند یک فرستنده است که برای مغز شویی و برپایی انقلاب‌های (مخملی و کتان) از آن استفاده میشده است. برای بنده با توجه به ارتباطی که استاد علی اصغر با عموی مخوف داشته این ظن تقویت شده که شیئ مزبور یک سلاح کشتار جمعی بوده که در قتل عام نیویورک از آن استفاده شده است.

عمو جان؛ جدی نگیر... ذهن من آرام ندارد. همیشه در تکاپوست. نمی‌توانم ننویسم. هر وقت که می‌بینی از این جور چیزها زیاد می‌نویسم بدان عنقریب ده‌ها مقاله و داستانک در حال تولید دارم و ذهنم اینطوری گریزی به وادی دیگر می‌زند تا استراحتی کرده باشد.
علی اصغر:
ایول عمو جان (خنده)
نا انصاف از خنده مُردم
باور کن به قول مرجان خانم و زهرا خانم پخش زمین شده بودم و بنده را
با هزار زحمت جمع کردند
راستش عمو الان فکر می کنند من جنایتکارم (خنده)
عمو (خنده) (گریه)
(خنده)

..‧★,:*:^^)/:*°*‧★,:*:^^) /:*°*..:*°..:*°☆☆.

.:*°..:*°☆☆..:*°..:*°☆☆..:*°..:*°☆☆..:*°.

.:*°☆☆ ★彡 ☆彡 ★彡☆彡 ★彡 ☆彡★彡☆彡 ★彡 ☆彡★彡☆彡 ★彡 ☆彡 ★彡`*:;,

.★ ~☆・.,;*`*:;,.★ ~☆・:.,;*`*:;,.★ ~☆・:.,;*`*:;,.★ ~☆・:.,;* 

منبع ستاره ها: وبلاگ عموجون ، نوشته شده توسط زهرا خانم
۲۰ دی ۹۴ ، ۱۰:۰۴ خانومی ...
سبزه 😍😍
علی اصغر:
راستش نفهمیدم
ولی هر چه از دوست رسد مهربانی است
متشکرم
واقعیت امر دور و نزدیک رو توجه کردن است...
ان شاءالله زنده باشید...
علی اصغر:
بله موافقم
ان شاء الله شما هم زنده باشید
باید تمام راه را دید
علی اصغر:
کاملا قبول می کنم
۲۰ دی ۹۴ ، ۰۹:۵۰ مــــــــ. یــ.مــ
:-)
یکم وزن ِ شعره نامیزونه:-)
ولی خوبه
علی اصغر:
:-)
یکم
فکر کنم شما بسیار انسان با انصافی هستید
نامیزون نه بفرمایید به هم ریخته ، اما دلیل داره
(خنده)
متشکرم

۲۰ دی ۹۴ ، ۰۹:۴۷ زهرا قربانی
جالب بود
علی اصغر:
متشکرم
لطف دارید
۲۰ دی ۹۴ ، ۰۹:۳۸ پری بانو
:)
امیدوارم همیشه شاد و موفق باشید ! 
علی اصغر:
:)
متشکرم
همچنین شما هم شاد و موفق باشید

ارسال نظر

مطالب دارای حق تاليف و کپی برداری ممنوع است

دوست گرامی هر چه دل تنگت می خواهد بگو

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

تمامي حقوق وب برای يک دانشجو محفوظ است

هرگونه کپی برداری از مطالب ممنوع است