گرفتاری
الهی اندر این دوران ما را زمان وحالِ گرفتاریست
توهم ها کلهم خیالیست
تکلم ها دروغ و خالیست
انسانیت مرده
دل ها غم خورده
روح و روان ها افسرده
خزان در خزان
رود ها خروشان
چشمه ها جوشان
حاجیان انبوه
یک فصل در عمره
فصلی دیگر در تمتع
فقیران در ستوه
بی آب و بی غذا
این همه ناروا؟
اسلام شکوفا؟
زبان ها گویا!
علوم پویا!
جوانان برباد رفته
پیران از یاد رفته
علما ساکت!
قوانین ماکت!
اسلام تنها!
زیادن غمها
خیابان ها شلوغ
نوشابه به جای دوغ
وعده ها بوغ(بوق)
کم شده امروز شادی
گسترش یافته بی سوادی
مردم نالان
دردها بی پایان
گرسنگی عیان
ثروت اندوزی روان
مقام جویی تابان
غیبت روا
تهمت گویا
زیاد گشته بیکاری
رواج یافته بی عاری
عشق خیال
ازدواج در مرحله ی قیل و قال
یک روز در مطب روان شناسی
یک روز در دفتر جناب قاضی
امیدها خسته
دل ها شکسته
پر و بال ها بسته
جوانان به امید مرگ نشسته
شور پویا
شعور تنها
گل ها بی رنگ
انسان ها هزار رنگ
حقیقت تنها
همدم غم ها
تدبیر خانه نشین
تزویر گرفته کمین
کجا بروم از این همه غم
تا شوم آرام حتی یک دم
پاییز94
علی اصغر سلطانی