چشام هواشون بارانیه
چشام هواشون بارانیه
تو قلبم واسه تو مهمانیه
دلم از دوریت گرفته
این چه دور و چه زمانیه
الهی و ربی مددی مددی
الهی و ربی مددی مددی
آشفته گشته احوال و حالم
پریشونه خواب و خیالم
الهی الهی خواهشا نگاهی
نشونم ده راهی
بده تو پناهی
منم آشفته ی فکر دوران ها
خیس گشته زیر باران ها
مانده در سختی سیل و طوفان ها
مات و مبهوت ز رفتار انسان ها
الهی الهی مانده ام در دو راهی
نشونم ده راهی
بده تو پناهی
2 اسفند 1394
این شعر با صدای علی اصغر واقعا شنیدن دارد اجرا کردم خوب است.
در واقعا امروز تو این حال هستم
بذارید حال و احوال خودم رو توصیف کنم
دلم تنگ است نفسم تند تند می آید و می رود نسیم نگرانی تو وجودم می وزد
یک احساس کوچولوی خوشحالی دارم لحظاتی امیدوارم و لحظاتی ناامید و بوی
عطر واقعا به مشامم می رسد ، وقت و بی وقت می خندم و می گریم به یاد روز
هایی که رفتند ، خاطراتی که در تاریخ جاگذاشتم بدجوری ناراحتم می کنند و یک
آهی می کشم از ته دل ، این روزها آه کشیدن آرامم می کند ، یک هفته بود نمی تونستم
شعر بنویسم و در دانشگاه به یکی از دوستام شعر و ترانه با آواز خوندم خوشش اومد
چند روز است که دنبال کارم و اداره ای نیست که مربوط به کار و اشتغال باشد و من
امسال نرفته باشم و از بیکاریم نگرانم و دیروز رفتم به حوزه علمیه و با یکی از دوستان
بابام بیکاریم رو مطرح کردم جوری حرف زد که از دیروز بیشتر نگرانم و ایشون گفت
چهار تا از بچه هایش بیکار خانه نشسته اند آه از این همه غم دوران ها.
خدا به همه ما رحم کنه
امیدوارم زود تر حالمون خدایی بشه و دلمون شاد.