زندگی مجازی
وقتی با کامپیوتر هم بازی شدم
راهی دنیای مجازی شدم
حیف کزین دنیا راضی شدم
وارد دنیای خیال سازی شدم
حالا که شدیم بچه مجازی
ما را به حقیقی چه نیازی
درد نت از درد غذا بیشتره
مزه اش هم ز غذا خوشتره
در مجازی همه لایک بازی
لایک زیاد یعنی زبون درازی
حق وِتو ، حق تصمیم داردش
بر هر سخنی حق تعمیم داردش
اینجا همه شاخ و خاصند همی
خوشی افزاید لایک هر دمی
دم به دم عشق زاده شود
بر خوشی زندگی افزاده شود
اینجا بعضیا جک و ژینوسند
دنبال حال و لب و بوسند (این مورد با اینکه در دنیای مجازی هست اما کم و قطعا ماها را شامل نمی شود)
خیلی ها هستند با کلاس
عناوینی که دارند شاخ و خاص
بعضی ها هستند بچه مودب
لایک نصیبش نشود با تاب و تب
اینجا دب دبه کب کب کنند
موهاشونو همّه مرتب کنند
نشینند رو به روی کامی جون
شوند بسی بچه های مهربون
امان روزی سرعت نت کم شود
روح ما گرفتار غصه و غم شود
اینجا همه مهندس و قاضی شوند
وارد مبحث تئوری سازی شوند
در دم تئوری ها جمع شود
وضعشون روشن و مبهم شود
در مجازی تجارت فعال است
در بعضی وبسایتها قیل و قال است
عکس هنرمندان عالمی دارد
عالمی که این دارد چه کمی دارد
خواننده ای در آن سو، در خوش و بش
بچه ای اینجا واسه او خود را می کشدش
عجب دنیاییست مجازی دنیای ما
شفایی کجا یافت شود به دردای ما
پی نوشت:
- محبت ساری در قلبهاست نه جاری در زبانها.
- چرا ترسم از شمشیر در کمر***که این روزها می برند با پنبه سر
- اگر ما طبیب حاذقیم***چرا ز درمان خود عاجزیم
16 دی
ماه 1394 آذربایجان
نویسند: علی اصغر