خواهم بیایی، رخت نمایی
دلم گرفته ز غیبت تو
خواهم که بینم عدالت تو
چقدر شیرین است روایت تو
همش عدالت آن دولت تو
خواهم بیایی
رخت نمایی
خواهم بتابی
عالم بتابد
از آن همه صداقت تو
از آن همه عدالت تو
تویی آقا تویی مولا
تویی والی تویی والا
تویی وارث حیدر
تویی وارث پیغمبر
بیا حالا بیا حالا
خورشید عالم
رحمی نما به حالم
از دوریت بی حالم
از غیبتت می نالم
خواهم بیایی
رخت نمایی
خواهم بتابی
عالم بتابد
ما را گرفته ظلمت
اجرا نمی شه آن عدالت
که هست تو حدیث و روایت
از دوری تو
خواهم بیایی
رخت نمایی
خواهم بتابی
عالم بتابد
چشم ها همه گریان
مشکلات همه نمایان
از دوی تو
کجایی کجایی
ای پادشاه عالم
در انتظار توست عالم
بیا جانم بیا جانم بیا جانم
کز دوری تو بی حالم
خواهم بیایی
رخت نمایی
خواهم بتابی
عالم بتابد
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
23 بهمن 1394
نویسنده: ع.ا.س
متی ترانا و نراک ....؟؟