یک دانشجو

دست نوشته ها و روز نوشته ها

یک دانشجو

دست نوشته ها و روز نوشته ها

اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین

امروز شنبه, ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۲:۰۵ ق.ظ می باشد

علی اصغر سلطانپور

دانش آموخته و فارغ التحصیل مدیریت

یک دانشجو

نون والقلم و ما یسطرون
نون سوگند به قلم و آنچه می نویسند
هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی
این از بخشش پروردگار من است
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان است

طبقه بندی موضوعی

احساس

يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۲۹ ب.ظ

غمگینم بر آن لحظه ای که

عشقی مُرد

حسی مدفون شد

آرزویی تباه گردید

استعدادی پرپر شد

جوانی ناکام طعم مرگ را چشید

چشمی از بی عدالتی گریست

عدالتخواهی که زیر شکنجه له شد

وعاشقی که به معشوقش نرسید

9 اسفند 1394

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۹

دلنوشته

شعر

کاربر گرامی اگر تمام یا قسمتی از این مطلب را مغایر با قانون می دانید لطفا از طریق تماس با ما به مدیریت گزارش نمایید

نظرات  (۸)

۲۳ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۰۹ بهار
خواهش میکنم  وظیفه ی خواهریست
علی اصغر:
متشکرم خواهر بهار
(گل)
۲۲ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۲۵ بهار
یه ادم قوز دار ( کسی که پشتش خم شده باشه) از در خونه جنا رد میشه میبینه عروسیه شروع میکنه دست کوبیدن بعد جنا به پاس دست زدناش قوزشو برمیدارن.بعدها به دوستش که قوز داره میگه توم برو در خونه اجنه عروسی داشتن شروع کردم دست کوبیدن قوزمو برداشتن حالا توم برو اونجا دست بزن. این قوز داره میره میبینه مراسم دارند از در که میره شروع میکنه دست زدن از شانس بدش مراسم ختمه .جنا عصبانی میشن یه قوز دیگه میزارن روش میشه قوز بالا قوز
علی اصغر:
متشکرم که جواب دادید
۲۲ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۵۶ بهار
قوز بالای قوز 
علی اصغر:
من نمی دونم یعنی چه

۲۲ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۳۵ بهار
چرا جواب سوال منو ندادید ...گریه نکنه شما هم باهام قهرید؟؟
علی اصغر:
خواهر بهار کدام سوال؟
شما که سوال نپرسیدید
شما فقط گفتید منظور از فقر ، فقر ایمان است
سوالتان را مطرح کنید قطعا جواب می دهم
خواهر گریه نکن
نه من با شما قهر نیستم
فقط به وبلاگتون که میام دوست دارم سوال و جواب ها
 را خصوصی مطرح کنم که اونم می گید نمی تونید ببینید
(گل)
۱۰ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۴۰ ههـــ ـــــ
سلام برادر شاید حکمتی تو کاره شما تلاشتو بکن ان شاالله یه راه حلی پیدا میشه
علی اصغر:
سلام علی جان
حکمتش بی تدبیری دولت ما هست
ان شاء الله
از دعاتون متشکرم
۱۰ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۳۰ حوری دخت
حرف دل بود..
شاید منم ی روز حرفامو نوشتم
علی اصغر:
بله حرف دل بود
ان شاء الله شما از خوبی های 
زندگیتون می نویسید

۰۹ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۱۴ شقایق رمضان پور
خسته مون کردید برادر!!...
یه کم به خودتون مرخصی بدید و شاد باشید...راه دوری نمیره؛)
علی اصغر:
شرمنده ام خواهر
فقط شما نیستید ، خیلیا رو خسته کرده ام
مورد داریم از دست من از ایران می رود (خنده)
شوخی کردم
من از شرایط فعلی کشور عزیزمون بیشترین صدمه رو می بینم
تا اطلاع کامل از من و زندگیم ندارید خواهشا قضاوت نکنید
باور بفرمایید خودم هم از غمگین بودنم ناراحتم اما چه کنم هر روز
دنبال کار می روم ، می گردم و می گردم و با بعضی آقایون دعوام
می شه و خسته و کوفته میام خونه و فرداش روز از نو روزی از نو
و شرایطم هم یه جوریه که اگر کاری نداشته باشم نمی تونم زندگی
کنم و شاد باشم
۰۹ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۰۳ yasna sadat
:(((
چه تلللح
علی اصغر:
(ناراحت)
بله تلخ است
ببخشید ، شرمنده

ارسال نظر

مطالب دارای حق تاليف و کپی برداری ممنوع است

دوست گرامی هر چه دل تنگت می خواهد بگو

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

تمامي حقوق وب برای يک دانشجو محفوظ است

هرگونه کپی برداری از مطالب ممنوع است