بعضی وقت ها بعضی دوستان همش از خوبی ها می نویسن و می گوین و فکر می کنن با
مثبت اندیشی مشکلات حل خواهد شد هر چند این نگرش از بعدی خوب است و آرامش بخش
ولی بسان مُسکن است که درد را تسکین می دهد نه اینکه درد را درمان می کند
اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین
بعضی وقت ها بعضی دوستان همش از خوبی ها می نویسن و می گوین و فکر می کنن با
مثبت اندیشی مشکلات حل خواهد شد هر چند این نگرش از بعدی خوب است و آرامش بخش
ولی بسان مُسکن است که درد را تسکین می دهد نه اینکه درد را درمان می کند
مدیریت فرآیند به کارگیری منابع مادی ،انسانی و معنوی برای رسیدن به اهداف اجتماعی و همگانی می باشد
و اگر از این مسیر خارج شود به آفت تبدیل می شود.
وقتی که دوست داشتنم و عشق ورزیدنم به یک انسان را به گفتارم نیاورم و در رفتارم نشان ندهم
به نظرم بی معنی است
هدف از نوشتن انتقال داده و احساس از شخصی به شخص دیگر است و غیر از این هدف دیگری ندارد
البته در متون علمی هدف فقط انتقال داده است ولی در متون ادبی همان داده با احساسات آلوده شده
و به خواننده منتقل می شود و هیچ وقت تحت هیچ شرایطی هیچ کسی نمی تواند
1) الهی سینه ام گشا که غم ها و غصه ها بدجوری سینه ام را فشار می آورند.
2) مرگ انواع مختلف دارد و بدترین آن مرگی است که یاد و نام انسان در قلبها بمیرد.
3)غرور یعنی سم کشنده زندگی
1.دلدار کسی باش که دل تو را پذیراست ، گر غیر این کنی برای تو نارواست.
2.توهم را به تفهم تفسیر نمودن خطاست.
3.وقتی که شخصیت مهمی را دوست دارید،خودتان را شبیه او کنید نه او را شبیه خودتان.
1.هر کس نوشته اش از خوانده اش بیشتر شود به خودرایی دچار گشته است.
2.حق را با احساستان بشناسید نه با عقلتان،چون عقل محاسبه گر است و مصلحت نگر.
3.آنچه ما از انسانیت دیدیم خطا بود ، لطفا خطا را به انسانیت تعبیر نکنید و انسانیت را خدشه دار نسازید.
1)وقتی که مغز آدم سوت می کشه یعنی جامعه سوتو کشیده و عقوبتش به مغز آدم رسیده.
2)محبت ساری در قلبهاست نه جاری در زبانها.
3)با شعر هم می توان فلسفه نوشت.
من از دشمن و بیگانه نترسم،ترسم از دوستی که کند بیگانگی
من از مجنون و دیوانه نترسم،ترسم از عاقلی که کند دیوانگی
تمامي حقوق وب برای يک دانشجو محفوظ است
هرگونه کپی برداری از مطالب ممنوع است