امان از دست این بیکار و بیکاری جسم و روحش مبتلا بر انواع بیماری
کسی فهمد حرف های این مستطاب شکمش خالی باشد ز مرغ و کباب
اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین
امان از دست این بیکار و بیکاری جسم و روحش مبتلا بر انواع بیماری
کسی فهمد حرف های این مستطاب شکمش خالی باشد ز مرغ و کباب
سلاح من کاغذ و قلـــــــــم بیش نیست
شعرم شیرین ولی خالی از نیش نیست
من و زندگی با این همه لطف و صفا سختی زندگی و دوری مامان و بابا
مادر یعنی عشق زندگی
پدر یعنی روح بالندگی
فکر و اندیشه ام شروع می کند بر شکفتن
گر قانع باشم بر یکی گفتن و هزاران شنفتن
آنچه در غیاب کسی گوییم غیبت است آنچه از خود درآریم و گوییم تهمت است
ای جـوان دور باش از این سیگار و سیگاری چه خیری رسد زآن به تو به جز انواع بیماری
تمامي حقوق وب برای يک دانشجو محفوظ است
هرگونه کپی برداری از مطالب ممنوع است