بود در خانه یک فروند مگس
که وز وز می کرد با هوسمیل
تا خُورَد از غذاهای لذیذ
این دوست گرامی و عزیز
مگس کُش را چون پروندم
این زورگو را به جایش نشوندم
عذاب وجدان گرفتم همین حالا
چرا زدم مگس ، خلق خدا را
چونکه فهمیدم بین ما و او فرقی نیسنیست
وقتی که خالق هر دومان یکیسیکیست