ساختار شناسی مدیریت
ساختار به نظام معین و الگوی مشخصی گفته می شود که باز شناسی
وجود الگویی خاص را ارائه می دهد که در سیستمی یا سازمانی وجود
دارد.
با توجه به تعریفی که از ساختار گفته شد ، ساختار شناسی می تواند
الگوی سازماندهی شده ی سیستمی را بشناساند و هـــــــدف غایی از
ساختار شناسی مدیریت این است که ما الگو های سیستمی مدیریت را
بشناسیم و وجود آن را مطالعه نماییم.
ما وقتی بتوانیم ساختار سیستمی را شناسایی کنیم به راحتی می توانیم
به بود و نبود آن از طریق خروجیش که همان بازده الگوهای مشخص است
پی ببریم.
مثلا وقتی ما در علم مدیریت می گوییم سازماندهی یکی از ارکان مدیریت است
در نتیجه بی سازمانی دال بر عدم وجود مدیریت است.
بی سر و سامانی و بی نظمی معلول سوء تدبیر است.
نظم خیابان ها حاصل وجود سازمانی به نام سازمان نظم و امنیت است بی نظمی
نشانگر عدم وجود همان سازمان است.
این گزاره های منطقی می تواند ما را به صورت علمی به وجود یا عدم وجود مدیریت
در جامعه ای رهنمون سازد.
بعضا در جامعه گفته می شود مدیریت وجود دارد و مشکل از جای دیگر است که بی
سر و سامانی منتج می شود اما واقعیت این است که بی سر و سامانی نتیجه ی
سوء مدیریت است این امکان وجود دارد که در جامعه ای شخصی در مسند و منصب
مدیریت در سازمان مدیریت باشد اما الگوهای مدیریتی رعایت نشود و نتیجه چیزی شود
که در جامعه ای بدون مدیریت نتیجه می شود.