زیستن در دانایی
زیستن مقوله ی بزرگ و پر گستره ای است و حرف زدن از جزئیات زیستن ،
دانش گسترده تر و زمان بیشتر را می طلبد ، ما در اینجا می خواهیم یک
مورد را بر خودمان متذکر شویم و آن اینکه دانستن و دانایی خوب است و
زیستن در دانایی ، کم و کیف زیستن را تحت تاثیر قرار می دهد.
این مبحث هم با رویکردهای علوم انسانی قابل پیگیری است و هم با روش
های علوم تجربی قابلیت مطالعه و سنجش را دارد.
زیستن و زندگی کردن طبقات و درجاتی دارد به نظر می رسد زیستن از یک
مرتبه ابتدایی شروع می شود و مراتب متوسطه را گذرانده و به برترین و عالی
ترین مرتبه خود یعنی زیستن در دانایی که همان زیستن در شرایطی است که
موجود زیست کننده به خود آگاهی و محیط آگاهی دست یابد می رسد.
به صورت نسبی می توان گفت در این مرتبت از زیستن انسان از خطا و اشتباه
دوری می کند چون عوارض و عواقب آنها را به خوبی درک کرده و می داند.
در مرتبه ی زیستن در دانایی خطاهایی که انسان در دنیای معنا و ماده ممکن
است در صورت عدم دانایی مرتکب شود دیگر یا مرتکب نمی شود یا به صورت
عمدی مرتکب نمی شود.
یک مثال و اتمام کلام:
انسانی که به درجه زیستن در دانایی می رسد قطعا از شرایطی که زندگی او
را هم از لحاظ بیولوژیکی و هم از لحاظ پسیکولوژیکی به خطر می اندازد دوری می
کند مثلا می داند که مصرف داروی روانگردان زیست او را به خطر می اندازد.
یا هزاران مثال دیگر که لازم و ضروری نمی دانم.