مهر و صفای من تویی

دلدارا من برای تو و تو برای منی

معشوق دلـم و مهـــر و وفـای منی

غمخوار من و یار با صفــای منی

بی تــو کجاست مهر و صفای من

خاطر تو یادم هست...

هر صبــح و شام خاطر تـــو یادم هست

آن خنده ی زیــبا و فاخر تــو یادم هست

همه زیبایی باطن و ظاهر تو یادم هست

با خود عهد بستم یاد تـو باشم در زندگی

برای تو ...

سالهاست مجنون و دیوانه وارم

در تنهائیم می گریم و می زارم

چو ابر بهاری می نالم و می بارم

این گریه و زار نیست جز برای تو

یاد تو را یاد می کنم

لحظه لحظه یـاد تــو را یـاد می کنم

اوقاتم را بــه خاطر تو شاد می کنم

غم و غصه هایم  را بر باد می کنم

تا کــه رسد موقع وصل و دیدار ما

ینی ایلینیز موبارک

ینی ایل گلدی یتیشدی

گوی سسلندی

یر گُوردی

گوللرآشدی

تغییر و تحول

شعور طبیعت بهتر از شعور انسـانی عمـل می کند و امـر خدا را اطـاعت نموده

و نو می شود اما شعور انسانی به خاطر طغیانگریش جلوی فکر و برنامه الهی

ایستاده و با افکار ناسنجیده ی خود دنیا را تخریب می کند و در جلوی هر گونه

تغییر و تحول زیبا ، سازنده و عادلانه می ایستد.

اشعار و گفتاری چند ...

1. ز روز ازل تا یوم ابد ، جنگ است بین خوب و بد ، فرشته می کشد دیو و دد ،

یک تن انسانم آرزوست ، مسلمانم آرزوست ، دین و ایمانم آرزوست.

2. وقتی که درجامعه ای ظلم و نابرابری را با چشم مشاهده می کنیم ، حق نداریم با

فلسفه و باور و پنداشت وجود عدالت و برابری را ثابت کنیم.

عاشقانه هایی از فرت تنهایی

دلم اسیر عشق و خاطره شد
زندگیم مستقیم و یکسره شد
چه غمناکم خاطر آن خاطره ها
که قلبم شکست و خاطره شد

چهارشنبه ننگ

امشب شبی است که چهار شنبه سوری یا به زعم اینجانب چهار شنبه بمبی گویند ، که در این شب

خنده و گریه ، شادی و غم در هم آمیخته و بعضی بچه ها آجیل و شیرینی خورده اند و بعضی بچه

ها غصه و غم ، اما مسئله و مشکل این نیست بلکه فراتر از این است

چهارشنبه بمبی

در انتهای زمستان

فصل ، فصل بهاران شده

شهر همه شکوفه باران شده