یک دانشجو

دست نوشته ها و روز نوشته ها

یک دانشجو

دست نوشته ها و روز نوشته ها

اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین

امروز چهارشنبه, ۳ بهمن ۱۴۰۳، ۰۳:۵۲ ق.ظ می باشد

علی اصغر سلطانپور

دانش آموخته و فارغ التحصیل مدیریت

یک دانشجو

نون والقلم و ما یسطرون
نون سوگند به قلم و آنچه می نویسند
هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی
این از بخشش پروردگار من است
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان است

گر ولایت ز من جان بخواهد، من تمام هستیم قربان می کنم

گر زمن نیروی ایمان بخواهد،من وجودم را پر از ایمان می کنم

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۳۸

نگو راز دلت بر کسی   که فاش گردد راز تو

نبر نیازت بر در هر کسی   که نبرآورد نیاز تو

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۳۷

لقمه ی حرام می کند انسان را شقی   تا بگردد او مستعد هر گونه بدی

لقمه ی حلال می کند انسان را پاک   تا بگردد فکر و ذهن او چالاک

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۰۴

بترس از آن کس که به جز خدا یاری ندارد*برای دفاع از حق خویش بیان و گفتاری ندارد

ز آنکس که مظلوم است و در سکوت حتی*برای ظلمی که می شود توان گریه زاری ندارد

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۲۷

بار الها قانمازلارین قولاخلارین بورگونان*محتکرلرین جسم و نعشین یره وورگونان

قوی ملتیمیز دونیا بویی شاد اولسون * ایرانیمیز دونیادا مستقیل و آزاد اولسون

بوردا بیرده گچن گونلردن یاد اولسون  * مُلک ایران ایندیکیننده آباد اولسون

قوی گچینسین شاعر اوغلون ایلیا     *  بلکه بونناندا بیر نچه بیت شعر قالا

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۴۸

شعر زیر متعلق به روزی است که در آن روز در شهر ما باران باریده بود

باز باران با صفایش

با ترنم های دلربایش

که آرام می شود روح و جسمم

با استشمام دلنشین صدایش

باز باران با بخشندگی

که زیبا می شود با او زندگی

باز باران با بوی خاک

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۲۳

من بهشت بی نان نمی خواهم مال تو*دولت بی تدبیر و ایمان نمیخواهم مال تو

ز تو هم دروغ و کلک نسیبم شد بسی*تدبیر و امید دروغگویان نمیخواهم مال تو

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۰۶

از گلستان روی تو غنچه ای چیدن خواهم   ز لب های لاله ی تو مزه ای چشیدن خواهم

هم در کنــــج قلــــب و خیـــال تـــو بودن   هم با تو در حیـــات لحظه ای رمیدن خواهم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۱

جامعه به کشتی ماند و ملت پاروزنان او   آنان که در کشتی جا ندارند سوراخ کنان او

کشتی سوراخ غرق شدنش حتمی است   به نوبت نشسته تا که رسد نوبت و زمان او

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۳۷

امان از دست این بیکار و بیکاری   جسم و روحش مبتلا بر انواع بیماری

کسی فهمد حرف های این مستطاب   شکمش خالی باشد ز مرغ و کباب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۵۴

تمامي حقوق وب برای يک دانشجو محفوظ است

هرگونه کپی برداری از مطالب ممنوع است