سوی تو خواهم آمد
شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۲۵ ق.ظ
دلم بی تو ز ایــــــن دنیا هوای بُریدن دارد
که بـی علــــــت به شدت نوای پریدن دارد
به هـر قیمت به حال تو نای رسیدن دارد
چون که حال و هوای تو ارزش دیدن دارد
ای همسر آینده ام نه تو را می شناسم و نه می دانم کجایی فقط این را می دانم
که دوستت دارم و عاشقت هستم و محبتت را در قلبم احساس می کنم.
سوی تو خواهم آمد
عاشقانه و رندانه
روی تو خواهم دید
بی می و مستانه
عشق تو خواهم چشید
هر شب و روزانه
که بـی علــــــت به شدت نوای پریدن دارد
به هـر قیمت به حال تو نای رسیدن دارد
چون که حال و هوای تو ارزش دیدن دارد
ای همسر آینده ام نه تو را می شناسم و نه می دانم کجایی فقط این را می دانم
که دوستت دارم و عاشقت هستم و محبتت را در قلبم احساس می کنم.
سوی تو خواهم آمد
عاشقانه و رندانه
روی تو خواهم دید
بی می و مستانه
عشق تو خواهم چشید
هر شب و روزانه
خوب شد گفتی دچار دوگانگی شده بودم ، میگفتم آخرین پستی که از علی اصغر خوندم شعر بود حالا چرا نثر شده ...
خدایی متن این آخرین پستت خیلی قشنگه...
اما در مورد بند آخر هر دوتا پست باید باز هم بگم خدا شانس بده...