یک دانشجو

دست نوشته ها و روز نوشته ها

یک دانشجو

دست نوشته ها و روز نوشته ها

اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین

امروز دوشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۱:۰۳ ب.ظ می باشد

علی اصغر سلطانپور

دانش آموخته و فارغ التحصیل مدیریت

یک دانشجو

نون والقلم و ما یسطرون
نون سوگند به قلم و آنچه می نویسند
هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی
این از بخشش پروردگار من است
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان است

در اداره

شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۲ ق.ظ

وقتی که وارد می شوی بر اداره

حرف بیش نزن اونجا جای کاره

از کارمند نخواه حل مشکلت کند

ور نه محو و نابود آن هیکلت کند

سلامی بده و خم شو در روبرو

هیچ مخواه و هیچ نپرس از او

چون که او کارمند دولت است

خود دارای مقام و شوکت است

بخوان اطلاعیه ای چسبیده روی دیوار

معترض بر کارمند خورد کتک و کند زار

گوش کن باز گویم حال اداره

که بسیار با حال و خنده داره

یکی می خورد بیسکویت در آن سو

نباید انتظاری داشت از او

یکی در حال گوش کردن به اخبار

گهی می خندد و گهی می گرید زار

یکی این طرفتر مشغول بولوتوث بازی

که هست رئیس اداره از او بسی راضی

نمی دانم بین این دو چه رازی

که شدند با یکدیگر هم بازی

یکی در حال گوش کردن به مانکن

که تازه اومده قبلا بوده چاه کن

یکی آقای خدمات خورد و خوراک

هی می آورد چای و دارد بسی باک

یکی رئیس است در آن اتاق

می زند بر میز خود با تاراق

که ای معترض اعتراضت به چیست

مگر نمی بینی همه مشغول به کاریست

اگر روزی آمدی دیدی نشستند بیکار

تو هم اعتراضت عیان کن ای گرفتار

ای گرفتار ای گرفتار ای گرفتار

مکن زار مکن زار مکن زار

پی نوشت:

من آدمی هستم نفهم ، که نمی دانم چرا در کشوری که پر از معدن فعال است خیلی از جوانان بیکارند

نمی دانم چرا جوانان نمی توانند ازدواج کنند

نمی دانم چرا یک سیکل زودتر از یک فوق لیسانس و دکتری وارد سازمان می شود

نمی دانم چرا بعضی ها اینقدر روشنفکر هستند

تازگی ها غذا را هم از گوشهایم میل می نمایم نفهمی هست دیگه

نمی دانم چرا نمایندگان تازگی ها مهربان شده اند

نمی دانم کوبیدن بر ذوق یک نوجوان و حال گیری از ایشان چرا مشغله ی بعضی ها شده

19دی ماه 1394

نویسنده: دکتر علی اصغر.س


کاربر گرامی اگر تمام یا قسمتی از این مطلب را مغایر با قانون می دانید لطفا از طریق تماس با ما به مدیریت گزارش نمایید

نظرات  (۶)

خیلی خوب گفتید 

دقیقا فضای یه اداره همینجوریه :-D
بیسکویت خوردن کارمندا واقعا رو مخه آدم دلش میخواد محکم بکوبه تو دهنشون خدایی 
وای اصلا کجای زندگی رو نظمه که ادارش باشه آخه 
همه جا به ملت بیچاره بی توجهن دیگه 
بعد دم از قانون اساسی میزنیم 
اینا خیلی وقته رفتن لب کوزه ماداریم آبشو میخوریم :|||
علی اصغر:
بله دیگه من دیدم و براساس همون دیده هام سخن می گم
تازه به آدم بی سواد هم می گن ، کمی دردناکه
(خنده)
وخ وخ
آب کوزه با طعم هولو پلاس پوپولیسم
۱۹ دی ۹۴ ، ۱۰:۴۸ بــــــانـــو شـــــیــــطــــــونه
:)

علی اصغر:
:)

۱۹ دی ۹۴ ، ۱۰:۲۰ بآنو نارینـ
:)
علی اصغر:
:)
بذار براتون یک شعر بنویسم
بانو نارین
احوالتون عالین
لطفا کمی بخند
هر وقت اومدم وبلاگت دیدم غصه داری (ناراحت)


۱۹ دی ۹۴ ، ۱۰:۰۵ بآنو نارینـ
:)
علی اصغر:
:)

۱۹ دی ۹۴ ، ۰۹:۵۳ خانومی ...
من حرفی ندارم 
علی اصغر:
چرا؟
می ترسی
نترس اگر قرار باشد کسی را اذیت کنند
آن منم تو نیستی
از آن گذشته در قانون اعتراض جرم نیست
۱۹ دی ۹۴ ، ۰۹:۵۳ پری بانو
بله بله !!
همیشه همینه ...

بیکاری ... فقر ... اعتیاد !!
علی اصغر:
آفرین
چه تحلیل خوب و عالی
ایکاش بعضی مسئولین هم اینگونه
تحلیل و درک داشته باشند

ارسال نظر

مطالب دارای حق تاليف و کپی برداری ممنوع است

دوست گرامی هر چه دل تنگت می خواهد بگو

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

تمامي حقوق وب برای يک دانشجو محفوظ است

هرگونه کپی برداری از مطالب ممنوع است