ادبیات از نظرگاهی

ادبیات یعنی فن و حرفه ی بیان احساسات توسط نویسنده

البته همین الان اینگونه فکر می کنم.

علم یا اخلاق

علم یعنی واقعیتها ، اخلاق یعنی ارزشها

علم می تواند ما را به اخلاق برساند یعنی به ارزش برساند؟

این چیست که انسان رو به سعادت می رساند؟ علم یا اخلاق؟

آزادی

منتسکیو در مورد آزادی می گوید:

آزادی عبارت از این است که انسان حق داشته باشد هر کاری که قانون

اجازه داده و می دهد ، بکند و آنچه را که قانون منع کرد و صلاح او نیست،

مجبور به انجام آن نگردد ؛ در این صورت اگر مرتکب اعمالی شود که قانون

منع کرده ، دیگر آزادی وجود نخواهد داشت.

یک نقد از هزارن نسیه

کتابی به دستم رسیده به نام  المقامات العلیه(خلاصه ی معراج السعاده)

مرحوم حاج شیخ عباس قمی (ره)

خوردن برای زیستن و ذکر کردن است

                                     تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است

عاقل تر

عاقل تر از دیوانه ای سراغ ندارم که بر دیوانگی

خویش اعتراف نماید.

گفتار و پندار

چه بد می شود

زمانی که گفتار انسان از پندارش قدرت بگیرد و همه ی رفتارش

زائیده ی همین پندار گردد.

مکارم الاخلاق

مثل اخلاق در انسان همانند مثل خون در رگ است

اخلاق وارسته و خُلق نکو دوستت افزاید و اخلاق بد دشمنت زاید

مکارم اخلاق زبان و بیان را کنترل می کند و بر قوای زبان فرمــــان

می دهد که هر آن چیز را نباید گفت و هر سخن را نباید شنفت

خروجی فلسفه

خروجی فلسفه باید محسوس و ملموس باشد

فلسفه در این عصر و در ایران باید عملی بشود

اندیشه فلسفی ----->> علم----->> کالا و خدمات

سرنوشت ما

سرنوشت ما ، ما حصل علم و جهل ماست.

این علم ما و جهل ما هست که سرنوشت ما را می سازد

و ما را به اوج مقام انسانیت  و یا بر عکس  مـــــا را به مرتبت

پست حیوانیت  می رساند.

حالا فلسفه

احساس رسیدن به کمال و دانایی نکته شروع

جهل و نادانی است.

وقتی انسان در نفس و وجود خودش به این نتیجه می رسد 
که به کمال و دانایی رسیده است ناخودآگاه از تلاش 
به رسیدن به کمال و دانایی واقعی دست می کشد