نه جنگ بود و نه کشتن
نه مرگ بود و نه مردن
نه وعده بود و نه وعید
نه بدی بود و نه پلید
نه درد بود و نه رنج
نه زر بود و نه گنج
اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین
امروز يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۴:۰۸ ب.ظ می باشد
علی اصغر سلطانپور
دانش آموخته و فارغ التحصیل مدیریت
نه جنگ بود و نه کشتن
نه مرگ بود و نه مردن
نه وعده بود و نه وعید
نه بدی بود و نه پلید
نه درد بود و نه رنج
نه زر بود و نه گنج
الا ای ملـــت ایـــران زمین ، شویم متحد در این زمان و زَمَن
ترک و فارس و کرد و لر و بلوچ و گیلک و عرب و ترکمن
سه شنبه 1394/8/26
این تک بیتی را که دیشب سرودم تقدیم می کنم به
همه ی ایرانی های عزیز که همشونو دوست دارم.
سرایم از غصه و غم های مادر
بگویم از بی خوابی شب های مادر
بنویسم از آه و دم های مادر
بگویم از تشنگی لب های مادر
وای دلم از شکستن پرهای مادر
روشن کنم باز شمع جمعه شب های مادر
وقتی که من روان شناسم روان آدما رو خوب می شناسم
آنچه داریم از آن بی خیالیم و آنچه نداریم دنبال آنیم و این نه عیب است نه بیماری
نه اختلال روانی است نه یک مشکل روحانی فقط و فقط به خاطر ذات انسانــــی
است که از داشته هایش خسته است و به نداشته هایش دلتنگ
این بود دل نوشتم
کز ته دل نوشتم
تق و تق و تق
در رو زدیم یواشکی با ترق
آنکه در می زنی کیستی شما؟
لطفا در رو واکنین خواستگاریم ما
حاصـــل عمــر من گــــر به تباهی شود
به از آنکه به دستم ظلم و گناهی شود
گـــر داد کسی مـــن نتـــــوانم رســــم
چــــرا نصیبــــم دولــــت و شاهی شود
نباید شوم حاضر در محفلی
که آنجـا هر شبی یک بلبلی
گر گلی باشد در آنجا بچینند
دیگر نماند مـرا یک سنبلی
جانا مکن قلب خود را با قساوت
که آفریند در بین دوستان عداوت
عداوت را نهایت باشد شقاوت
با شقاوت چگونه گردم با سعادت
ای ناز دلـــم قلـــب سنگی مکن
بر خداوند جهــان زرنگی مکن
گفتار و کردارم باش هماهنگ
خود را ملون به هر رنگی مکن
مـــن چـــــرا عاشق و شیدا شوم
تــا همنشین غصـــه و دردا شوم
همین به که در خــود هویدا شوم
تــا کــه در قلبی ســرد پیدا شوم
تمامي حقوق وب برای يک دانشجو محفوظ است
هرگونه کپی برداری از مطالب ممنوع است